عاشقانه

لی شغل خبرنگاری خود را در نیویورک رها می کند و به جایی که آخرین بار احساس خوشبختی می کرد باز می گردد: خانه دوران کودکی اش در کانکتیکات. او به عنوان نجات غریق مشغول به کار می شود و رابطه خطرناکی را با یک نوجوان آشفته آغاز می کند.

حماسه ای ایتالیایی که زندگی دو برادر را از دهه 1960 تا 2000 دنبال می کند.

درباره زنی به نام رانی کشیاپ می باشد که تحت تحقیق بعنوان مظنون به قتل شوهرش بر اثر انفجار خانه می باشد ، او جزئیاتی از ازدواج رازدار آنها را فاش می کند که به نظر می رسد واقعیت را بیش از پیش مبهم می کند.

جیمی ولرستین بازیگر جوان با استعداد با دختری نویسنده ای به نام کتی هیات ازدواج می کند. اما این دو پس از گذشت 5 سال

یک شاهزاده ی سخت گیر پس از اینکه چهار روز قبل از مراسم تاجگذاری اش عده ای برای نابودیش اقدام کردند ، در حال گذراندن دوران نقاهت است. اما وِی خبر ندارد که قرار است شخص دیگری را جایگزینش کنند و…

نامادرى ظالم « سیندرلا » به او اجازه نمى‏ دهد در جشن باشكوه قصر پادشاه براى برگزیدن عروس خانواده‏ ى سلطنتى ، شركت كند . در این جا ، پرى مهربانى بر « سیندرلا » ظاهر مى‏ شود و او را به كمك جادو با ظاهرى آراسته به جشن مى‏ فرستد...

درباره مادری افسرده ادل و پسرش هنری می باشد. هنری در یک حادثه آسیب می بیند و پلیس شروع به جستجو برای پیدا کردن مقصر حادثه می کند….

داستان فیلم،در مورد زنی به نام یوجنی است که به مدت 20 سال برای صاحب یک رستوران معروف به نام دودین به عنوان سرآشپز کار کرده است. از آنجایی که یوجنی و دودین سال‌ها را در آشپزخانه با هم گذراندند، احساساتی بین آن‌ها به وجود آمده و عشق مشترک آن‌ها به آشپزی، باعث ایجاد غذاهایی می‌شود که حتی سرشناس‌ترین سرآشپزهای جهان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال، هنگامی که دودین با بی‌میلی یوجنی برای ازدواج مواجه می‌شود، برای اولین بار شروع به پختن غذا برای محبوب خود می‌کند و…

کلت سیورز بدلکاری خسته که یکسال از ترک کسب و کار حرفه ایش می گذرد، زمانی که ستاره یک فیلم بزرگ استودیویی ناگهان ناپدید می شود، دوباره وارد عمل می شود. با عمیق تر شدن معمای بازیگر گمشده، کلت به زودی خود را در دام نقشه ای شوم می بیند که او را به لبه سقوطی می کشاند که خطرناک تر از هر بدلکاری است که تا به حال انجام داده...

یک نوجوان بازیگوش و یک جسد ویکتوریایی زنده شده با هم سفری مرگبار را آغاز می کنند تا عشق، خوشبختی و چند عضو گم شده بدن را پیدا کنند.

تاشی، یک قهرمان سابق تنیس، پس از اینکه در یکی از مسابقات خود دچار مصدومیت شدیدی می شود، به مدت طولانی از میادین کناره گیری می کند، در همین حین سعی میکند تا مربیگری شخصی به نام "آرت" را بر عهده گرفته و او را به یکی از بهترین بازیکنان گرند اسلم دنیا تبدیل کند، پس از شکست های متوالی "آرت" ، تاشی او را در یکی از پایین ترین سطح های مسابقات تنیس ثبت نام می کند تا با قهرمانی، دوباره انگیزه و امید را به او بازگرداند. همه چیز به خوبی پیش می رود تا زمانی که آرت در یک مسابقه مجبور است با معشوقه سابق تاشی یعنی پاتریک روبرو شود ...

در هلسینکی امروزی، دو فرد تنها در جستجوی عشق به طور اتفاقی در یک بار کارائوکه با هم ملاقات می کنند. با این حال، مسیر آنها به سوی خوشبختی با موانعی روبرو است - از شماره تلفن های گم شده تا آدرس های اشتباه، اعتیاد به الکل و یک سگ ولگرد جذاب.

در سال ۱۹۶۴ ماساچوست، یک منشی جوان توسط ربکا، مشاور جدید و جذاب زندانی که در آن کار می کند، افسون می شود. زمانی که ربکا یک راز تاریک را فاش می کند، دوستی نوپای آنها به زودی دچار تغییر می شود...

مدیر یک باشگاه بنام لو عاشق یک بدنساز بنام جکی می شود که در حال عبور از شهر در مسیر مسابقه ای در لاس وگاس است...

گری جانسون یک کارمند پاره وقت در اداره پلیس نیواورلئان است که در نقش مخفیانه به عنوان یک قاتل قابل اعتماد ظاهر می شود و هدف آن دستگیری کسانی است که سعی در استخدام او دارند. او متوجه می‌شود که استعدادی در تطبیق انتظارات مظنونانش با لباس‌ها، لهجه‌ها و رفتارهای اغلب طنزآمیز دارد که او را به ویژه در کارش ماهر می‌کند. او با در یکی از موارد کاری خود با زنی بد سرپرست آشنا می شود که می خواهد با استخدام او، شوهرش را به قتل برساند...

داستان دو فرد به نام های ساتو و ارتی که بر خلاف میلشان اجبار به اشنا شدن و ازدواج با هم شده اند. اما این دو در همین مرحله ی اشنایی عاشق هم میشوند...

ویکتور (ویلیام لوی) یکی از خوش‌تیپ‌ترین مردان جهان است، اما رازی نفهته در سینه دارد - او یک قاتل خونسرد است. ویکتور که فردی خوش‌بیان و اغواگر است، تنها یک هدف در زندگی دارد...

«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه‏ اى كه نامى ندارد زندگى مى‏ كند. روزى نویسنده‏ اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى‏ كند و مورد حمایت مالى زنى مسن‏‌تر ( نیل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى‏ شود...